آدم‎ها را بابت از دست دادن چیزهایی که یک عمر ترس از دست دادنش را داشته‎اند، نترسانید. پای ترس‎هایشان را به هر ماجرایی نکشید... وسط حرف‎هایتان به ترسِ از رفتن اشاره نکنید... ترس ِ از دست دادن، مثل خوره میفتد به جانشان، دلشان را آشوب می‎کند... آینده را به زمانِ حال نیاورید! فعل‎ها فقط حق دارند در زمان مربوط به خودشان اتفاق بیفتند نه زودتر... حسرت روزهای بعد از اتفاق های نیفتاده را یادآوری نکنید..آدم است دیگر..شب و روزش می شود گریه..میشود غصه..می شود تاریکی... میشود قهر کردن با خواب به خاطر فرار از کابوس های شبانه... آدمی که به تازگی با عزیزش روی سنگ ِ غسالخانه وداع کرده را به رفتن تهدید نکنید.. یک چیزی توی گلویش قلمبه می شود که نه بالا می رود نه پایین ..آنقدر می ماند و گلوگیر میشود که دنیا برایش تمام می شود به همین راحتی...!